سفارش تبلیغ
صبا ویژن
</

 

این وبلاگ آماده پاسخ گویی به تمام سئوالات و شبهات اعتقادی ، قرآنی ، فقهی ، فلسفی و حدیثی می باشد
 

 

تیر1385 - پاسخ به پرسش ها و شبهات حدیثی

 

تماس سایت های مشابه قرآنی فلسفی فقهی زنان حدیثی تربیتی اعتقادی

محمد رضا بهروز :: 85/4/19:: 9:25 صبح

کتاب هایی که در مورد علم رجال، علم درایه و علم فقه الحدیث نوشته شده و به طور کلی کتاب‏هایی که در رشته علم الحدیث به رشته تحریر در آمده‏اند، منابعی هستند که با مراجعه به آن‏ها می‏توان جعلی بودن حدیث را شناخت.

علم الحدیث، دانشی است که به واسطه قوانین آن، حالات سند و متن حدیث از جهت درستی و نادرستی شناخته می‏شود، بدین جهت دارای سه قسم می‏باشد:

1- رجال الحدیث (علم رجال): دانش مربوط به شناخت راویات حدیث از نظر و ثاقت و اطمینان به راستگویی و عدم و ثاقت.

2- علم الدرایة یا مصطلح الحدیث: دانش مربوط به شناخت حالات سند و متن حدیث که از آن تعبیر به "اصول الحدیث" نیز شده است.

3- فقه الحدیث که از چگونگی معنی و مفاد متن حدیث گفتگو می‏کند و آن را درایة الحدیث نیز نامیده‏اند، زیرا کلمه درایه به معنای فهم عمیق است که هر گاه با پسوند حدیث همراه شود، فهم دقیق متن حدیث را دلالت دارد.(1)

کتاب‏های الغدیر، ج 5 علامه امینی، اخبار الدخیل علامه شوشتری، الموضوعات ابن جوزی، الموضاعات فی الآثار، معروف حسنی، برای شناخت راویان جعل کننده و کذّاب و حدیث‏های جعلی و دروغین بسیار مفید می‏باشند.

پی نوشت‏ها:

1. سید رضا مؤدّب، علم الدرایة، ص 10.

 


محمد رضا بهروز :: 85/4/19:: 9:23 صبح

درر زمینه روایات جعلی از مجموعه روایات موجود، تا کنون بحث آماری مورد اتفاق بین علما صورت نگرفته است، و نمی توان با قاطعیت گفت که چند در صد روایات جعلی هستند. شاید بشود گفت: به جهت اجتهادی بودن امر و اختلاف در موارد جعلی، یک روایت ممکن است، از دین یک نفر جعلی باشد، ولی عالِم دیگر آن را تأیید نماید.

با این وجود نمی توان روایات جعلی را به صورت دقیق و با آمار مشخص نمود.

 


محمد رضا بهروز :: 85/4/19:: 8:5 صبح

در ابتدا لازم است به چند نکته اشاره کنیم.

  1. در روایات "نقص عقل" صفت ویژة انحصاری برای زنان نیست، بلکه همین وصف به مردان و نوع انسانی هم نسبت داده شده است. مثلاً امام علی"ع" می فرمایند: "اعجاب المرء بنفسه دلیل علی ضعف عقله". "خودبینی شخص، نشانه ضعف (کمی و نقصان) خرد اوست." (1)

  در این سخن، عجب و خودمحوری، عامل نقص عقل شمرده شده است.

  در روایت دیگر، پیروی از امیال و هواهای نفسانی، عاملی برای نابودی عقل شمرده شده است. (2)

  بنابراین، شاید حدیث رسیده در باب نقص عقل زن، از همین دست احادیث باشد که منظور از آن، بیان حالتی است که عارض انسان می گردد، و کسانی که دارای صفت عجب، خودبینی، خودمحوری و ... هستند، از کارآیی عقلشان کاسته می‌شود، و آنان را دچار کم خردی می سازد، و هنگامی که این صفت ها با تربیت و تهذیب نفس از درون زدوده شد، موانع کارآیی و روشنگری های عقل کنار می رود و دوباره عقل طبیعی انسان بارور می گردد.

  از طرفی دیگر، فهم ما نسبت به درک معانی و منظور بعضی از احادیث کوتاه است. مثلاً در حدیثی، امام"ع"، زن را به دنده کج تشبیه نموده و می فرماید: "مَثَل زن مَثَل دنده کجی است که اگر به همین صورت بماند موجب سود و منفعت است اما اگر راست شود، (یعنی کجی را برطرف کنی) می شکند." (3)

  که غرض کجی (به معنای ظاهری آن) نیست، زیرا دنده هیچ گاه راست نیست، بلکه اشاره به جایگاه دنده در بدن است، که حافظ اسرار بوده و خون ساز است و ... زن نیز حافظ اسرار خانواده است، خون در رگهای خانواده جاری می کند و باعث چرخش حیات جامعه است و ... دنده تا زمانی کارآیی دارد که وضع خود را داشته باشد و گرنه اگر کسی بخواهد آن را راست کند، دیگر حافظ اسرار نیست و خون سازی ندارد. (کارآیی خود را از دست می دهد).

  2. یکسان بودن هویت زن و مرد در اسلام: اسلام، زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانی و اراده و اختیار دانسته و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است، می بیند لذا هر دو را در یک صف قرار داده و با خطاب های "یا ایها الناس"و" یا ایها الذین آمنوا" مخاطب ساخته، برنامه های تربیتی و اخلاقی و علمی را برای آنها لازم و با آیاتی مثل: "و من عمل صالحا من ذکرا أو انثی و هو مؤمن فأولئک یدخلون الجنه ..." "هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد یا زن در حالی که ایمان داشته باشد، آنها وارد بهشت می شوند."(4)

  وعده برخوردار شدن از سعادت کامل به هر دو جنس داده شده است.

  و در آیه دیگر می فرماید: "فاستجاب لهم ربهم این لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی..." "خداوند درخواست آنها را پذیرفت،  (و فرمود) من عمل هیچ عمل کننده ای از شما را زن باشد یا مرد ضایع نخواهم کرد..." (5)

  اسلام، زن را مانند مرد به تمام معنی مستقل و آزاد می داند و قرآن با آیاتی نظیر "کل نفس بما کسبت رهینه" (6) "من عمل صالحاً فلنفسه و من أساء فعلیها" (7) "هر کس، در گرو اعمال خویش است. هر کسی کار شایسته و نیکی را به جا آورد (عاقبت نتیجه آن) به خود او برمی گردد و کسی که کار بد می کند به زیان خود اوست، سپس همه شما به سوی پروردگارتان بازگردانده می شوید."

  این آزادی عمل را برای عموم افراد ـ اعم از زن و مرد ـ بیان می دارد، نمی گوید چون زن از نظر خلقت با مرد فرق می‌کند، پس از نظر عذاب یا از نظر ثواب باید فرق کند، در برنامه مجازاتی ـ جز در موارد اندک، که آن هم به خاطر مصالح نوع بشری است ـ مرد و زن در یک ردیف قرار می گیرند، مثلاً در آیه 2 سوره نور می فرماید: "الزانیه و الزانی فاجلد واکل واحد منهما مأه جلده..." "به زن زناکار و مرد زناکار هر یک صد تازیانه بزنید."

  اینک با توجه به مطالب گذشته می گوییم: عقلی که در نهج البلاغه از امام علی "ع" درباره زنان نقل شده، می توان گفت منظور از آن عقل عملی (ابزاری) است. و این نوع عقل هیچ گونه معیار فضیلت قرار نمی گیرد.

  اما منظور از عقل ابزاری چیست؟ منظور از عقل ابزاری، عقلی است که انسان با او بتواند عملی را انجام دهد توضیح این که: "در انسان دو شأن اساسی (عقل نظری و عقل عملی) ظهور دارد. با یک شأن می فهمد و با شأن دیگر کار انجام می‌دهد.

  یقین، ظن، وهم، خیال و مانند اینها، جزء شئون و شعب عقل نظری است. اما نیت، عزم، اخلاص، اراده، محبت، تولی، تبری، تقوا، عدل و مانند آن، جزء عقل عملی است؛ و همین عقل معیار فضیلت است.

  لذا اعلم نزد خدا افضل نیست ولی اتقی (متقی تر)، نزد خداوند افضل است، و اگر کسی در مسائل علمی عاقل تر باشد، گرچه در شئون دنیایی گرامی تر و محترم تر است، و کارها را باید به او واگذار کرد، و در امور دنیوی از او باید تقلید نمود، تا چرخ نشئه طبیعت با نظم بچرخد. اما چنین نیست که این شخص پیش خداوند هم مقرب تر باشد. (8)

  قرآن کریم بعضی از افرادی را که ممکن است در مسائل علمی قوی باشند، اما در مسائل عملی ضعیف، سفیه می داند، مثلاً اگر کسی در مسائل ریاضی، تجربی و مانند آن خیلی قوی باشد ولی در رابطه با گناه دست و پایش بلغزد و مرتکب گناهانی بشود، طبق روایات وارده، چنین شخصی سفیه است.

  سفاهت در مکتب قرآن و فرهنگ دین غیر از سفاهت در مسائل عادی است.

  اگر کسی در یک رشته علمی متخصص باشد، ولی در هنگام امتحان عملی دستش بلرزد سفیه است. فیزیکدان هایی که در کشورهای الحادی به بخشی از منظومه های کیهانی، سفینه هایی با سرنشین یا بی سرنشین می فرستند که محیّرالعقول است، اما وقتی دستشان به گناه می رسد می لغزد و قدرت ضبط ندارند، یا در مسائل اعتقادی، ملحدانه برخورد می کنند، چنین افرادی را فرهنگ قرآنی سفیه می داند و می فرماید: "و من یرغب عن ملة ابراهیم الا من سفه نفسه..." "جز افراد سفیه و نادان، و چه کسی از آیین ابراهیم (با آن پاکی و درخشندگی) روی برمی تابد؟" (9)

  بنابراین، اگر کسی خواست بین زن و مرد داوری کند، و ببیند زن پیش خدا مقرب است یا مرد، عقل به معنای علم مصطلح را، معیار قرار ندهد، زیرا آن عقل فضیلت زائدی است که برای اداره چرخ زندگی تنظیم شده و با مرگ انسان، همة آن از دست می رود، و چون انسان بعد از مرگ برای ابد می ماند.

  لذا باید چیزی را به همراه ببرد که ابدی باشد. چیزی به درد آنجا می خورد که از بقا و ابدیت سهمی داشته باشد، و آن اخلاص در عمل برای خدا است. بنابراین آنچه که در این سوی خریدار دارد، در آن سوی مشتری نداشته و بازارش راکد است، و در آنچه که آن سوی خریدار دارد، بین زن و مرد فرقی نیست. (10)

  منابع جهت مطالعه بیشتر:

1- زن از دیدگاه امام علی "ع"، استاد علامه جعفری"ره"

2- زن در آیینه جلال و جمال، استاد جوادی آملی

3- زن از دیدگاه نهج البلاغه، فاطمه اعلائی

4- فصلنامه کتاب نقد، (حقوق زن در اسلام)، ج12

     منابع و مآخذ:

1. محمد بن الحسن الحر العاملی. وسائل الشیعه، (مؤسسه آل البیت)، ج1، ص100، ح6

2. میرزا حسین النوری الطبرسی. مستدرک الوسائل، (مؤسسه آل البیت، طبع اول)، ج11، ص212

3. قال رسول ا... "ص": "انما مثل المرأة مثل الضلع المعوج، آن ترکته انتفعت به، و آن اقمته اکسرته" فوارق بین الرجل و المرأة، قسمت و لیس الذکر کالانثی، محمد الرضی الرضوی، (طهران: مطبعة الحیدری، الطبعة الاولی، 1392 هـ ق) ص9، به نقل از وافی، ج12

4. غافر/40. و در آیه دیگر می فرماید: "و من یعمل من الصالحات من ذکر أو انثی و هو مؤمن فألئک یدخلون الجنة و لا یظلمون نقیرا" و کسی که چیزی از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که ایمان داشته باشد، چنان کسانی داخل بهشت می شوند؛ و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد. (نساء/124)

5. آل عمران/195

6. مدثر/ 38

7. اجاثیة/15

8. استاد جوادی آملی، زن در آیینه جلال، ص255

9. بقره/130

10. استاد جوادی آملی، زن در آیینه جلال، ص255- 257

   کتاب در ساحل اندیشه، نوشتة اکبر اسد علیزاده با اشراف آیت ا... جعفر سبحانی، ص169

 


محمد رضا بهروز :: 85/4/19:: 7:54 صبح

در روایتی که کمتر بودن زنان در بهشت یا اکثریت بودن آنان در جهنم مطرح شده علت آن برخورد نامناسب آنان با شوهرانشان مطرح شده است ولی قابل توجه است که یکی دو روایتی که در این مورد وارد شده از اعتبار کافی برخوردار نیست و در کتب معتبره نیامده است و در روایتی از امام صادق(ع) این مطلب نفی شده است.

راوی به حضرت عرض می کند: مردم می گویند اکثر اهل جهنم در روز قیامت زنانند. حضرت فرمودند: «این چطور ممکن است در حالی که در آخرت به هر مؤمنی چندین زن دنیایی می دهند»  (من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 428)


محمد رضا بهروز :: 85/4/16:: 11:38 صبح

امام صادق علیه السلام فرمود: .(1)

مرحوم مجلسی بابی راتحت عنوان

امام صادق علیه السلام فرمود: .(2)

حسن بن جهم می گوید: از امام رضاعلیه السلام شنیدم : هر کس دربارهء ما شعری بسراید و ما را مدح کند, خداوند شهری در بهشت که وسیع تر از دنیا باشد, برای او بنا کند.(3)

باز امام صادق  علیه السلام فرمود: .(4)

ابوطالب قمی می گوید: نامه ای به امام نهم , حضرت امام محمد تقی علیه السلام  نوشتم و در آن اشعاری را دربارهء پدرش امام رضا علیه السلام سرودم و از او خواستم اجازه دهد آن ها رابرای مردم بخوانم . حضرت در گوشهء نامه نوشت : بسیار کارخوبی کرده ای . خداوند به تو جزای خیر دهد. برای من و برای پدرم شعرهای حزن انگیز و مرثیه بخوان .(5)

امام صادق علیه السلام به فضیل فرمود: آیا جلسه می گیرید و سخنرانی و گفت گو دربارهء فضائل اهل بیت دارید؟ گفت :آری . حضرت فرمود: این مجالس را خیلی دوست دارم . در آن جلسات امر ما را زنده نگه دارید. خدا رحمت کند کسی که امر ما (ولایت اهل بیت ) را زنده کند. ای فضیل ! هر کس که ما را یاد کند یا نامی از ما نزد او برده شود و به اندازهء بال مگسی اشک بریزید, خداوند تمام گناهان او را می آمرزد.(6)

ابوعمارهء شاعر خدمت امام صادق علیه السلام رسید. حضرت به او فرمود: ای ابوعماره ! دربارهء امام حسین علیه السلام اشعاری برایم بخوان . می گوید: شروع به شعر خواندن کردم . حضرت گریه کرد, آن قدر که صدای گریهء حضرت از دور شنیده می شد. بعد فرمود: ای ابوعماره ! هر کس دربارهء امام حسین  علیه السلام شعری بخواند و پنجاه نفر یا سی نفر یا بیست نفر یا دونفر و یا حتّی یک نفر را بگریاند, جزای او بهشت خواهد بود.(7)

زید شحّام می گوید: من و جماعتی از کوفیان در محضر امام صادق علیه السلام بودیم . جعفربن عفّان وارد شد. حضرت به او احترام کرد و او را نزد خود جای داد. سپس فرمود: ای جعفر! شنیده ام دربارهء امام حسین علیه السلام شعر می سرایی ومی خوانی . گفت : بله . حضرت فرمود: بخوان . می گوید: خواندم و حضرت و اطرافیان , بر حسین علیه السلام گریستند. بعدامام علیه السلام فرمود: ای جعفر! واللّه ملائکهء مقرّب خدا در این جا جمع شده اند و اشعار تو را شنیدند. آنان نیز بر حسین علیه السلام ریستند و خداوند ترا بیامرزد.(8)

ابوهارون مکفوف می گوید: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم . به من فرمود: شعر بخوان . برایش خواندم . حضرت فرمود: نه , همان طور که مرثیه می خوانی بخوان . من با صدای بلندمرثیه خواندم . حضرت گریست و باز فرمود: بیش تربخوان . باز خواندم . حضرت با صدای بلند گریه کرد و زنان نیز گریستند. سپس فرمود: ای ابوهارون ! هر کس درباره ءحسین علیه السلام مدح و مرثیه بخواند و دیگران را بگریاند, بهشت برای او واجب می شود.(9)

دعبل خزاعی می گوید: بر مولایم علی بن موسی الرضا7در ایّام محرم وارد شدم . دیدم حضرت ناراحت حزین است و اطرافیانش نشسته اند. وقتی که مرا دید, فرمود: خوش آمدی , ای دعبل ! دوست دارم اشعاری بخوانی , زیرا این ایام , روزهای حزن و اندوه ما اهل بیت است . ای دعبل ! هر کس بر مصیبت های ما اهل بیت بگرید یا بگریاند, اجر و مزداو بر خدا است . هر کس قطره ای اشک بریزد, با ما محشور خواهد شد و هر کس بر مصیبت های حسین علیه السلام بگرید,خداوند گناهان او را می آمرزد.

سپس حضرت بلند شد و پرده ای زد و زنان پشت پرده نشستند و فرمود: ای دعبل ! برای حسین علیه السلام مرثیه بخوان .تو یاور ما و مدح کنندهء ما هستی . پس تا می توانی از یاری ما کوتاهی نکن . دعبل می گوید: گریه کردم و اشک چشمانم جاری شد و اشعار را سرودم .

افاطم لو خلت الحسین مجدلاً و قدمات عطشاناً بشطّ فرات

اذاً لطمتِ الخدّ فاطم عنده و أجریتِ دمع العین فی الوجنات (10)

پـاورقی 1.بحارالانوار, ج 26,ص 229

پـاورقی 2.همان , ص 231

پـاورقی 3.همان .

پـاورقی 4.همان , ص 232

پـاورقی 5.همان .

پـاورقی 6.همان , ج 44 ص 282

پـاورقی 7.همان .

پـاورقی 8.همان , ص 283

پـاورقی 9.همان , ص 287

پاورقی10.همان , ج 45 ص 257

   1   2   3      >

 

 

پاسخگویی زنده

 

 

لوگوی دوستان

 

 

لینک دوستان

 

با نک پرسش های حدیثی

 

 

 

:: آرشیو ::

:: کل بازدید ها ::

181821

 

::بازدید امروز ::

3

بهمن 1384
اسفند 1384
فروردین 1385
تیر1385
مهر 1385
تابستان 1386
بهار 1386
پاییز 1385

::جستجوی وبلاگ::

 

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

::اشتراک::

 

 

::وضعیت من در یاهو::