سفارش تبلیغ
صبا ویژن
</

 

این وبلاگ آماده پاسخ گویی به تمام سئوالات و شبهات اعتقادی ، قرآنی ، فقهی ، فلسفی و حدیثی می باشد
 

 

فروردین 1385 - پاسخ به پرسش ها و شبهات حدیثی

 

تماس سایت های مشابه قرآنی فلسفی فقهی زنان حدیثی تربیتی اعتقادی

محمد رضا بهروز :: 85/4/13:: 8:46 صبح

هر چیزی که خداوند در وجود انسان قرار داده، به حق و به جاست و اگر به جا نبود هرگز در وجود انسان قرار داده نمی شد. خداوند انسان را به گونه ای آفریده که به ناچار به اموری وابستگی و دلبستگی و نیاز دارد. نیاز به آب و غذا و ازدواج، نیازهای بر حق و درست و واقعی می باشند که بر طبق مصلحت و حکمت در وجود انسان قرار گرفته اند. محبت به پدر و مادر و برادر و خواهر و همسر و دوستان و وابستگان و حتی به حیوانات و گیاهان، پرتوی از محبت بی کران الهی و شعاعی از آن خورشید تابناک مهر و محبت و لطف است.

هرگز این گونه محبت ها مذموم و نکوهیده نمی باشد، بلکه برعکس این محبت ها، امری ممدوح و شایسته است و به نحو کامل در پیامبران و اولیا و انسان های برگزیده و برجسته وجود داشته است.

در روایات می خوانیم که پیامبر(ص) به همه موجودات عشق و محبت می ورزیدند و این محبت تا اندازه ای بود که برای همه اسب ها و شترها و عمامه ها و حتی شمشیرهای خود نام خاصی گذاشته بودند و حتی به کوه ها نیز محبت می ورزیدند و در حدیثی می فرماید: کوه احد، کوهی است که ما را دوست دارد و ما نیز او را دوست داریم.

در حدیثی می خوانیم: شخصی محضر پیامبر(ص) رسید. در وقتی که امام حسن(ع) یا امام حسین(ع) در دامن پیامبر(ص) بود و حضرت او را پی در پی می بوسید. آن مرد تعجب می کند و می گوید: یا رسول الله(ص) من از این کار شما شگفت زده شدم، من ده فرزند دارم و تا به حال هیچ کدام از آنها را نبوسیده ام. پیامبر(ص) او را سرزنش کرد و فرمود: «من لا یرحم لا یرحم؛ آن کس که رحمت نورزد مورد رحمت خداوند واقع نمی گردد».

محبت به پدر و مادر و فرزندان و همسر، شاخه ای از محبت الهی است و از آن جدا نمی باشد و محبتی در طول محبت خداوند و در ادامه آن است نه محبتی در مقابل محبت خدا و در عرض و کنار آن و باید به این محبت ها با این چشم نگریست و به آن چنین اعتقاد داشت.

خداوند متعال این گونه محبت ها و علاقه ها را به حق در وجود انسان قرار داده تا زندگی دنیوی انسان استوار گردد و سامان پذیرد و نظم این جهان گسیخته نگردد. روشن است که اگر این گونه علاقه ها و محبت ها در دل انسان نبود، آدمی برای حفظ و نگهداری آن نمی کوشید و در این صورت بقای نوع او دچار خطر و نیستی می گردید.

مهم این است که انسان به چیزهایی که مورد علاقه و محبت اوست به چشم استقلال ننگرد، بلکه به چشم وسیله و ابزاری که وسیله سعادت اخروی اوست نگاه کند، چون استقلال دادن به آن و آن را تمام مقصد و هدف و محبوب اصلی دانستن، و راه را به جای مقصد و وسیله را به جای هدف دانستن است که مذموم و نکوهیده است و موجب دور شدن انسان از خداوند و غفلت از او و گم کردن راه سعادت می گردد.

هنر مردان خدا این است که با وجود زندگی در دنیا و محبت ورزیدن به مظاهر آن، لحظه ای از یاد خداوند غافل نمی شوند:

آشنایان ره عشق در این بحر عمیق   غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده

آنها کمال و جمال خداوند را در همه آفریده ها و مخلوقات او متبلور و نمایان می بینند و همه عالم را آیت و نشانه او می دانند و به هیچ موجودی استقلال نمی دهند و همه را آیینه گردان جمال و جلال خداوند می دانند و به همگی با این چشم نگاه می کنند و عشق می ورزند:

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست   عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

امیر مؤمنان(ع) در مورد دنیا و چگونگی نگریستن و رفتار با آن می فرماید: «من ابصر بها بصرته و من ابصر الیها اعمته؛ کسی که با چشم بصیرت و وسیله به دنیا بنگرد، دنیا او را آگاهی می بخشد و آن کس که به چشم خواستاری به آن چشم بدوزد، دنیا او را کور می کند» (نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 82).

بنابراین محبت به زن و شوهر و فرزند و وابستگان با این حدیث که دل انسان را تنها جایگاه و حرم خدا می داند منافاتی ندارد، چون همان طوری که گفته شد، این گونه محبت ها خود از محبت الهی سرچشمه گرفته و شعبه ای از آن محبت اصیل است و مستقل و بریده از آن نمی باشد تا با آن منافاتی داشته باشد. از این بالاتر خود خداوند متعال ما را به محبت به پدر و مادر و همسر و فرزند ترغیب نموده و این گونه محبت ها در واقع اطاعت از فرمان الهی است و در راستای محبت داشتن به خداوند متعال است.

 


محمد رضا بهروز :: 85/3/24:: 7:41 صبح

جواب: در حدیث شریفى که از امام صادق(ع) وارد شده فرمود: «إذا کان یوم القیامه جمع الله عزّ و جلّ الناس فى صعیدٍ واحدٍ و وضعت الموارین فتوزن دماء الشهدا مع مداد العلماء فیرحجّ مداد العلماء على دماء‌الشهداء؛(1)

« چون روز قیامت فرا رسد، خداوند اولین و آخرین مخلوقات را در یک سرزمین گرد مى آورد و ترازوها بر قرار مى گردد، سپس خون شهیدان با مرکب قلم عالمان سنجیده مى شود و این نتیجه به دست مى آید که مداد عالِمان از خون شهیدان سنگین تر است».

از این حدیث شریف استفاده مى شود که مرکب قلم عالِم با خون شهیدى که در راه خدا مى جنگد در روز قیامت وقتى با هم سنجیده مى شود، مرکّب قلم عالِمان سنگین تر مى باشد.(2)

زیرا این عالمان دین هستند که با قلم خود فرهنگ شهادت طلبی را نهادینه می نمایند و روح آزادی خواهی و عزت مندی را در مردم و جوانان تقویت می نمایند.روشن است که نهادینه نمودن فرهنگ شهادت طلبی اساس و پایه این حرکت است ، از این جهت مداد علماء بردماء شهداء برتری دارد. البته باید توجه داشت که این قلم هر قلمى را شامل نمى شود ، بلکه قلمى را شامل مى شود که در مسیر شهید و شهید پرورى باشد و با آن قلم،انسان های زیادى تربیت شوند و در مسیر الهى و برای حفاظت از دین الهی گام بردارند . اما دیگر قلم ها آن قدر ارزش ندارد که با خون شهیدان مورد مقایسه قرار گیرند؛ یعنى همان طورى که خون شهید ابزارى است براى اعتلاى کلمه حق و توحید و هدایت مردم، قلمى که در راه این مسئولیت به کار افتد و چنین نقشى را ایفا کند، ارزشمند است.

===============

 1- بحارالانوار، ج 2، ص 14، ح 26.

2- ، گفتار فلسفی، ج3، ص 142.

 


محمد رضا بهروز :: 85/3/7:: 10:50 صبح

جواب: اجر و ثواب بر دو قسم است: استحقاقى و تفضلی.

اجر و مزدى که خداوند به مقتضاى حکمت خود در مقابل هر یک از اعمال صالح – واجب یا مستحب- قرار داده ثواب استحقاقى است.

ثوابى و فضیلتى را که زاید از مقدار مقرّر و ناشى از مشیّتى است که ریشه در رحمت و کرامت دارد و خداوند از فضل خود براساس معیارهای خاص به بندگان صالح مرحمت مى فرماید، ثواب تفضلى گویند.

ثواب ها و فضیلت هایى که براى عبادات، اذکار و ادعیه و قرائت قرآن و غیر آن در کتاب ها و روایات آمده، برخى ناظر به ثواب هاى استحقاقى است ولى بیشتر آن ها ثواب هاى تفضلى را بیان نموده است.

جهت شفاف و روشن گشتن مطلب تذکر سه نکته لازم به نظر مى رسد:

1- شأن واهمیت هر عملى به میزان دارا بودن حقیقت و به اعتبار روح آن عمل است.

همان طورى که بدن بى روح، حیات و شأنى ندارد، صورت عبادات به تنهایى و بدون شرایط و آداب آن ارزشى ندارد. به بیان دیگر: اجر و ثواب اعمال موقوف به قبولى آن است و قبولى دعا و عبادات، آداب و شرایطى دارد. یکى از آن ها، اخلاص است که داراى درجات و مراتبى است، تا مى رسد به مرتبه اى که به قول امیرالمؤمنین(ع)، عبادت را نه به خاطر ترس از عذاب جهنم انجام مى دهد و نه به خاطر طمع به بهشت، بلکه خداوند را مستحق عبادت شناخته است و اگر بهشت و جهنم هم نبود عبادت مى کرد.

بدیهى است که میان میزان عنایات تفضلى و میزان معرفت و درجة‌ اخلاص اشخاص رابطه اى مستقیم وجود دارد. ثواب ها و فضایلى که براى برخى عبادات، اذکار و ادعیه و قرائت سوره هاى قرآن در مفاتیح یا سایر کتب و روایات ذکر شده، ناظر به عباداتى است که به نحو اتمّ و اکمل انجام گیرد و همة آداب و شرایط آن محقق گردد.

2- اگر چه خواندن اذکار و ادعیه و قرآن در هر حال ثواب دارد و در دراز مدت اثر وضعى روى قلب و روح انسان مى گذارد ولى ثواب اصلى و تأثیر عمقى آن ها زمانى است موجب بیدارى دل و خروج از غفلت و ظلمت گمراهی گردد.

به بیان دیگر‌:‌ آن همه ثواب هایى که نقل شده، هرگز مفهومش این نیست که انسان آن ها را به صورت اوراد بخواند و تنها به زبان قناعت کند، بلکه خواندن براى فهمیدن، فهمیدن براى اندیشیدن، و اندیشیدن براى عمل است،‌ مثلاً تأکید فراوان بر تلاوت سورة حمد به این خاطر است که توجه و تدبّر در محتواى آن، به انسان روح و ایمان مى بخشد؛ او را به خدا نزدیک مى کند؛ صفاى دل و روحانیت مى آفریند؛ ارادة انسان را نیرومند و تلاش او را در راه خدا و خدمت به خلق افزون مى سازد و میان او و گناه فاصله مى افکند.[1]

3- بر اساس «إنّما یتقبّل الله من المتقین»[2] و « إنّما الاعمال با لنیّات»،[3] هیچ عملى بدون   تقوا و قصد قربت, پذیرفته نیست چنان که هیچ گناهى بدون توبة کامل مورد عفو و بخشش قرار نمی گیرد. اگر شرایط چهارگانة توبة کامل تحققق یابد، بر پایة حدیث نبوى «التائبِ من الذنب کمن لا ذنب له»[4] همة گناهان گذشته اش محو مى گردد. اگر از آن مرحله نیز بالاتر رود و مراتب لازم را طى کند و به درجه «استغفار علییّن»[5] و کمال توبه برسد،

علاوه بر بخشش گناهان، سیئات نیز به حسنات[6] تبدیل مى گردد.

4 – گاهی عمل بسیار نیک با ثواب و پاداش فراوان به جا می آورد، اما بعد از آن، با عمل دیگری همه آنها و حتی برخی از اعمال دیگر را که انجام داده است، نابود می کند ؛ بنابراین مراقبت پس از عمل نیز بسیار مهم است. این بدان خاطر اهمیت دارد که انسان تصور نکنتد با انجام یک عمل ، بهشت را برای خود تضمین نموده و می تواند هر کاری انجام دهد. ثواب و پاداش بسیار که برای اعمال نقل شده، برای آن است که انسان را به سوی کارهای خیر و پاکی دل تشویق و ترغیب کند.

کشش و دعوت از سوی خداوند با این همه پاداش، برای آن است که انسان به خدا نزدیک شود.

مطمئنا این انگیزه که انسان با انجام عمل خیری، خود را از کارهای دیگر تبرئه کند یا مجوزی برای انجام اعمال منفی و ناشایست شود، با روح عبادات و اعمال خیر سازگار نیست.

پی نوشت ها :

[1] تفسیر نمونه، ‌ج1، ص 5.

[2] مائده (5) آیة‌27.

[3] الحرالعاملی، الوسایل الشیعه، ج 4،‌ ص 711.

[4] تفسیر نمونه، ج 19، ص 505.

[5] نهج البلاغة فیض الاسلام، حکمت 409.

[6] فرقان (25) آیة



 

 

پاسخگویی زنده

 

 

لوگوی دوستان

 

 

لینک دوستان

 

با نک پرسش های حدیثی

 

 

 

:: آرشیو ::

:: کل بازدید ها ::

183452

 

::بازدید امروز ::

7

بهمن 1384
اسفند 1384
فروردین 1385
تیر1385
مهر 1385
تابستان 1386
بهار 1386
پاییز 1385

::جستجوی وبلاگ::

 

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

::اشتراک::

 

 

::وضعیت من در یاهو::