جواب: اجر و ثواب بر دو قسم است: استحقاقى و تفضلی.
اجر و مزدى که خداوند به مقتضاى حکمت خود در مقابل هر یک از اعمال صالح – واجب یا مستحب- قرار داده ثواب استحقاقى است.
ثوابى و فضیلتى را که زاید از مقدار مقرّر و ناشى از مشیّتى است که ریشه در رحمت و کرامت دارد و خداوند از فضل خود براساس معیارهای خاص به بندگان صالح مرحمت مى فرماید، ثواب تفضلى گویند.
ثواب ها و فضیلت هایى که براى عبادات، اذکار و ادعیه و قرائت قرآن و غیر آن در کتاب ها و روایات آمده، برخى ناظر به ثواب هاى استحقاقى است ولى بیشتر آن ها ثواب هاى تفضلى را بیان نموده است.
جهت شفاف و روشن گشتن مطلب تذکر سه نکته لازم به نظر مى رسد:
1- شأن واهمیت هر عملى به میزان دارا بودن حقیقت و به اعتبار روح آن عمل است.
همان طورى که بدن بى روح، حیات و شأنى ندارد، صورت عبادات به تنهایى و بدون شرایط و آداب آن ارزشى ندارد. به بیان دیگر: اجر و ثواب اعمال موقوف به قبولى آن است و قبولى دعا و عبادات، آداب و شرایطى دارد. یکى از آن ها، اخلاص است که داراى درجات و مراتبى است، تا مى رسد به مرتبه اى که به قول امیرالمؤمنین(ع)، عبادت را نه به خاطر ترس از عذاب جهنم انجام مى دهد و نه به خاطر طمع به بهشت، بلکه خداوند را مستحق عبادت شناخته است و اگر بهشت و جهنم هم نبود عبادت مى کرد.
بدیهى است که میان میزان عنایات تفضلى و میزان معرفت و درجة اخلاص اشخاص رابطه اى مستقیم وجود دارد. ثواب ها و فضایلى که براى برخى عبادات، اذکار و ادعیه و قرائت سوره هاى قرآن در مفاتیح یا سایر کتب و روایات ذکر شده، ناظر به عباداتى است که به نحو اتمّ و اکمل انجام گیرد و همة آداب و شرایط آن محقق گردد.
2- اگر چه خواندن اذکار و ادعیه و قرآن در هر حال ثواب دارد و در دراز مدت اثر وضعى روى قلب و روح انسان مى گذارد ولى ثواب اصلى و تأثیر عمقى آن ها زمانى است موجب بیدارى دل و خروج از غفلت و ظلمت گمراهی گردد.
به بیان دیگر: آن همه ثواب هایى که نقل شده، هرگز مفهومش این نیست که انسان آن ها را به صورت اوراد بخواند و تنها به زبان قناعت کند، بلکه خواندن براى فهمیدن، فهمیدن براى اندیشیدن، و اندیشیدن براى عمل است، مثلاً تأکید فراوان بر تلاوت سورة حمد به این خاطر است که توجه و تدبّر در محتواى آن، به انسان روح و ایمان مى بخشد؛ او را به خدا نزدیک مى کند؛ صفاى دل و روحانیت مى آفریند؛ ارادة انسان را نیرومند و تلاش او را در راه خدا و خدمت به خلق افزون مى سازد و میان او و گناه فاصله مى افکند.[1]
3- بر اساس «إنّما یتقبّل الله من المتقین»[2] و « إنّما الاعمال با لنیّات»،[3] هیچ عملى بدون تقوا و قصد قربت, پذیرفته نیست چنان که هیچ گناهى بدون توبة کامل مورد عفو و بخشش قرار نمی گیرد. اگر شرایط چهارگانة توبة کامل تحققق یابد، بر پایة حدیث نبوى «التائبِ من الذنب کمن لا ذنب له»[4] همة گناهان گذشته اش محو مى گردد. اگر از آن مرحله نیز بالاتر رود و مراتب لازم را طى کند و به درجه «استغفار علییّن»[5] و کمال توبه برسد،
علاوه بر بخشش گناهان، سیئات نیز به حسنات[6] تبدیل مى گردد.
4 – گاهی عمل بسیار نیک با ثواب و پاداش فراوان به جا می آورد، اما بعد از آن، با عمل دیگری همه آنها و حتی برخی از اعمال دیگر را که انجام داده است، نابود می کند ؛ بنابراین مراقبت پس از عمل نیز بسیار مهم است. این بدان خاطر اهمیت دارد که انسان تصور نکنتد با انجام یک عمل ، بهشت را برای خود تضمین نموده و می تواند هر کاری انجام دهد. ثواب و پاداش بسیار که برای اعمال نقل شده، برای آن است که انسان را به سوی کارهای خیر و پاکی دل تشویق و ترغیب کند.
کشش و دعوت از سوی خداوند با این همه پاداش، برای آن است که انسان به خدا نزدیک شود.
مطمئنا این انگیزه که انسان با انجام عمل خیری، خود را از کارهای دیگر تبرئه کند یا مجوزی برای انجام اعمال منفی و ناشایست شود، با روح عبادات و اعمال خیر سازگار نیست.
پی نوشت ها :
[1] تفسیر نمونه، ج1، ص 5.
[2] مائده (5) آیة27.
[3] الحرالعاملی، الوسایل الشیعه، ج 4، ص 711.
[4] تفسیر نمونه، ج 19، ص 505.
[5] نهج البلاغة فیض الاسلام، حکمت 409.
[6] فرقان (25) آیة