هر چیزی که خداوند در وجود انسان قرار داده، به حق و به جاست و اگر به جا نبود هرگز در وجود انسان قرار داده نمی شد. خداوند انسان را به گونه ای آفریده که به ناچار به اموری وابستگی و دلبستگی و نیاز دارد. نیاز به آب و غذا و ازدواج، نیازهای بر حق و درست و واقعی می باشند که بر طبق مصلحت و حکمت در وجود انسان قرار گرفته اند. محبت به پدر و مادر و برادر و خواهر و همسر و دوستان و وابستگان و حتی به حیوانات و گیاهان، پرتوی از محبت بی کران الهی و شعاعی از آن خورشید تابناک مهر و محبت و لطف است.
هرگز این گونه محبت ها مذموم و نکوهیده نمی باشد، بلکه برعکس این محبت ها، امری ممدوح و شایسته است و به نحو کامل در پیامبران و اولیا و انسان های برگزیده و برجسته وجود داشته است.
در روایات می خوانیم که پیامبر(ص) به همه موجودات عشق و محبت می ورزیدند و این محبت تا اندازه ای بود که برای همه اسب ها و شترها و عمامه ها و حتی شمشیرهای خود نام خاصی گذاشته بودند و حتی به کوه ها نیز محبت می ورزیدند و در حدیثی می فرماید: کوه احد، کوهی است که ما را دوست دارد و ما نیز او را دوست داریم.
در حدیثی می خوانیم: شخصی محضر پیامبر(ص) رسید. در وقتی که امام حسن(ع) یا امام حسین(ع) در دامن پیامبر(ص) بود و حضرت او را پی در پی می بوسید. آن مرد تعجب می کند و می گوید: یا رسول الله(ص) من از این کار شما شگفت زده شدم، من ده فرزند دارم و تا به حال هیچ کدام از آنها را نبوسیده ام. پیامبر(ص) او را سرزنش کرد و فرمود: «من لا یرحم لا یرحم؛ آن کس که رحمت نورزد مورد رحمت خداوند واقع نمی گردد».
محبت به پدر و مادر و فرزندان و همسر، شاخه ای از محبت الهی است و از آن جدا نمی باشد و محبتی در طول محبت خداوند و در ادامه آن است نه محبتی در مقابل محبت خدا و در عرض و کنار آن و باید به این محبت ها با این چشم نگریست و به آن چنین اعتقاد داشت.
خداوند متعال این گونه محبت ها و علاقه ها را به حق در وجود انسان قرار داده تا زندگی دنیوی انسان استوار گردد و سامان پذیرد و نظم این جهان گسیخته نگردد. روشن است که اگر این گونه علاقه ها و محبت ها در دل انسان نبود، آدمی برای حفظ و نگهداری آن نمی کوشید و در این صورت بقای نوع او دچار خطر و نیستی می گردید.
مهم این است که انسان به چیزهایی که مورد علاقه و محبت اوست به چشم استقلال ننگرد، بلکه به چشم وسیله و ابزاری که وسیله سعادت اخروی اوست نگاه کند، چون استقلال دادن به آن و آن را تمام مقصد و هدف و محبوب اصلی دانستن، و راه را به جای مقصد و وسیله را به جای هدف دانستن است که مذموم و نکوهیده است و موجب دور شدن انسان از خداوند و غفلت از او و گم کردن راه سعادت می گردد.
هنر مردان خدا این است که با وجود زندگی در دنیا و محبت ورزیدن به مظاهر آن، لحظه ای از یاد خداوند غافل نمی شوند:
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
آنها کمال و جمال خداوند را در همه آفریده ها و مخلوقات او متبلور و نمایان می بینند و همه عالم را آیت و نشانه او می دانند و به هیچ موجودی استقلال نمی دهند و همه را آیینه گردان جمال و جلال خداوند می دانند و به همگی با این چشم نگاه می کنند و عشق می ورزند:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
امیر مؤمنان(ع) در مورد دنیا و چگونگی نگریستن و رفتار با آن می فرماید: «من ابصر بها بصرته و من ابصر الیها اعمته؛ کسی که با چشم بصیرت و وسیله به دنیا بنگرد، دنیا او را آگاهی می بخشد و آن کس که به چشم خواستاری به آن چشم بدوزد، دنیا او را کور می کند» (نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 82).
بنابراین محبت به زن و شوهر و فرزند و وابستگان با این حدیث که دل انسان را تنها جایگاه و حرم خدا می داند منافاتی ندارد، چون همان طوری که گفته شد، این گونه محبت ها خود از محبت الهی سرچشمه گرفته و شعبه ای از آن محبت اصیل است و مستقل و بریده از آن نمی باشد تا با آن منافاتی داشته باشد. از این بالاتر خود خداوند متعال ما را به محبت به پدر و مادر و همسر و فرزند ترغیب نموده و این گونه محبت ها در واقع اطاعت از فرمان الهی است و در راستای محبت داشتن به خداوند متعال است.