سفارش تبلیغ
صبا ویژن
</

 

این وبلاگ آماده پاسخ گویی به تمام سئوالات و شبهات اعتقادی ، قرآنی ، فقهی ، فلسفی و حدیثی می باشد
 

 

بدون موضوع - پاسخ به پرسش ها و شبهات حدیثی

 

تماس سایت های مشابه قرآنی فلسفی فقهی زنان حدیثی تربیتی اعتقادی

محمد رضا بهروز :: 85/7/12:: 4:33 عصر

این روایت را در صورتى که سند و انتساب آن به امام صحیح باشد، چاره‏اى جز توجیه ندارد.
قطعاً در صورت صحت آن، مراد امام همه زنان نیست.
اگر مراد همه زنان باشد، چرا حضرت زهرا (س) در مسائل مهم سیاسى - اجتماعى زمان خویش شرکت مى‏کرد؟
اگر مراد همه زنان باشد، چرا دختران حضرت به ویژه حضرت زینب (س) در مسائل سیاسى نقش آفرین زمان شدند؟
بسیارى از مردان نیز در امور سیاسى و مسائل مهم اجتماعى لیاقت لازم را ندارند.
شاید بتوان گفت که چون تاریخ را مردان نوشته‏اند، برخی از مذمت‏هاى مربوط به مردان باب طبعشان نبود. و به نگارش راه پیدا نکرده است. (1)
با این وجود روایات در مذمت مردان کم نیست. از جمله حضرت در روایتى مردم را به سه گونه تقسیم کرده است: دانشمند، دانشجو و مانند پشه‏اى که دستخوش با دو طوفان است و به هر سو مى رود  و لیاقت چیزى را ندارد.(2)
در روایتى دیگر آمده است که مردان پنج گروه هستند؛ چهار گروه در سمت باطل و شر قرار دارند و فقط یک گروه (آن هم با تعداد اندک) در مسیر حقند.(3)
در عهدنامه مالک آمده است: مردم همه در یک حد نیستند! هر کسى را بهر کارى ساختند. برخى لیاقت در امور سیاسى دارد و برخى ندارد.

پی نوشت ها :

1 – دانشنامه امام علی (ع) جمعی از نویسندگان، ح5، ص 125.

2 – نهج البلاغه، حکمت 147.

3 – همان، خ32.

محمد رضا بهروز :: 85/7/3:: 12:46 صبح

جملة مذکور شعارى دینى و اعتقادى است، نه روایت،‌ تا این که گفته شود از امام معصومى صادر شده است.

این جمله و شعار، نشان دهندة پیوستگى و تداوم خطّ درگیرى حقّ و باطل در همة زمان ها و مکان هاست.
همیشه و در طول تاریخ، حقّ و باطل رو در روى هم قرار دارند و این انسان های آزاده هستند که وظیفة پاسدارى از حق و پیکار با باطل را برعهده دارند.
بى اعتنا گذشتن از کنار حقّ و باطل، بى دینى است. نبرد عاشورا اگر چه از نظر زمان کوتاهترین درگیرى در کمتر از یک روز بود، ولى از نظر امتداد، طولانى ترین درگیرى با ستم و باطل است و تا هر زمان که هر آرزومندى آرزو کند کاش در کربلا بودو در یارى امام شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به فوز عظیم شهادت مى رسید، ادامه دارد. کما اینکه در زیارت عاشورا به این نکته اشاره شده است: «یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً».

همان گونه که امام حسین(ع) وارث پیامبران علیهم السّلام است، پیروان عاشورایى او نیز وارث خطّ سرخ جهاد و شهادت اند و پرچم کربلا را بر زمین نمى نهند واین مسأله جوهر تشیع در بُعد سیاسى است.

اباعبدالله الحسین(ع) قیام بر ضدّ سلطة ستمگرى را که حلال را حرام می‌کند و عهد الهى را شکسته و بر خلاف سنّت پیامبر اکرم(ص) عمل نموده، ضرورى می‌داند و می‌افزاید: «فلکم فیّ اُسوةٌ؛[1] کار من براى شما الگو است».

گسترة زمین و زمان کربلا و عاشوراست و همیشه و همه جا با الهام از این مکتب، در راه آزادى و عزّت باید فداکارى نمود.

[[1]تاریخ طبری، ج 4، ص 304، چاپ مطبعة الاستقامه بالقاهره.


محمد رضا بهروز :: 85/7/3:: 12:46 صبح

 بیشتر اندیشمندان اهل سنت قبول دارند که حدیث «مَن کنتُ مولاه فهذا علی مولاه»(1) مربوط به امام علی(ع) است. علامه امینی اسامی سی تن از محدثان اهل سنت را آورده است که این حدیث را ذکر کرده و آن را مربوط به امام علی(ع) دانسته اند.(2) برخی از مفسران اهل سنت در هنگام تفسیر آیه 67 مائده «یا ایّها الرّسول بَلِّغ ما أنزل إلیک...» یادآورد شده اند که شأن نزول آن امام علی(ع) بوده و حدیث «من کنت مولاه...» در جریان غدیر بیان شده است. سیوطی در الدرالمنثور،(3) ابوالحسن واحدی نیشابوری،(4) حافظ حکانی،(5) شهاب الدین آلوسی،(6) ابن صباغ مالکی(7)، قاضی شوکانی(8) و ... تصریح کرده اند که این آیه و حدیث مذکور مربوط به حضرت علی(ع) است. از این جهت برخی از دانشمندان اهل سنت با شیعیان اختلاف ندارند. اختلاف آنان در معنای ولایت و پیام حدیث «من کنت مولاه...» ظهور می کند. اهل سنت باور دارند که حادثه عظیم و تاریخی غدیر و سخنان پیامبر اکرم(ص) صرفاً به معنای لزوم «محبت و دوستی» حضرت علی(ع) است و هیچ دلالتی بر امامت و زمامداری و لزوم پیروی از ایشان ندارد و یا اگر روایت به امامت امام علی(ع) دلالت دارد، دلالت صحیح و روشن نیست.

دلیل آن است که ولایت چند معنا دارد و یکی از معانی روشن آن دوستی است. بنابراین تا زمانی که به این معنا قابل حمل است، نمی توان به معنای دیگر آن تمسک جست. بر این اساس حدیث غدیر در صدد بیان لزوم محبت به علی(ع) است، نه زمامداری حضرت.

در برابر اهل سنت شیعیان باور دارند که ماهیت حادثه غدیر و سخنان پیامبر(ص) نصی صریح و قاطع بر امامت و پیشوایی حضرت علی(ع) است. قراین و شواهد به گونه ای است که هرگز نمی توان آن را تنها به دوستی و محبت تفسیر کرد. شیعیان دلائل متعددی بر امامت علی(ع) بیان کرده اند که به برخی از آن ها اشاره می شود:

1ـ لغت شناسان لفظ «ولی» را به معنای سرپرستی، عهده داری امور، چیرگی و رهبری معنا کرده اند. راغب اصفهانی می نویسد: ولایت یعنی یاری کردن، زمامداری و حقیقت آن سرپرستی است.(9)

ابن اثیر می نویسد: «ولیّ یعنی یاور، و هر کس امری را بر عهده گیرد» سپس می افزاید: «از همین قبیل است حدیث «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» و سخن عمر که به علی(ع) گفت: «تو مولای هر مؤمن شدی» یعنی ولیّ مؤمنان گشتی.(10)

صاحب صحاح اللغه(11) و مقایس اللغه نیز «ولیّ» را به معنای سرپرستی دانسته اند.(12) بر این اساس نگرش اندیشمندان اهل سنت (که ولایت را تنها به معنای دوستی معنا کرده اند) قابل قبول نیست.

2ـ اگر معنای «ولیّ» به معنای دوست و دوستی باشد، عاقلانه نیست که پیامبر اسلام(ص) بیش از یکصد هزار نفر را در هوای گرم و در وسط بیابان های خشک و سوزان متوقف سازد تا به مردم بگوید: «هر که من دوست او هستم، علی هم دوست او است و او را دوست بدارد»، زیرا دوستی مسلمانان با یکدیگر یکی از بدیهی ترین مسایل اسلامی است که از آغاز اسلام وجود داشته و بارها پیامبر(ص) مردم را به دوستی امام علی(ع) فرا خوانده بود.(13)

3ـ خطاب تند و قاطع خداوند بیانگر آن است که حادثه غدیر صرفاً اعلام دوستی علی(ع) نبوده است. مسئله آن قدر اهمیت داشت که خداوند خطاب به پیامبرش وحی می کند که اگر آن را ابلاغ نکنی، رسالت الهی را انجام نداده ای! خداوند فرمود: «... و إنْ لم تفعل فما بلغت رسالته»

4ـ خداوند در آیه 67 مائده به پیامبرش دلداری می دهد: «والله یعصمک من النّاس؛ خداوند تو را از خطرات احتمالی مردم نگاه می دارد».(14) آیا این مسئله نشان نمی دهد که مأموریت، مسئلة مهمی بوده است که پیامبر(ص) بیم آن داشته برخی بر اثر هواهای نفسانی به مقابله برخاسته و توطئه کنند؟ آنچه که موجب خطر برای پیامبر(ص) به حساب می آمد، طرح ولایت و رهبری امام علی(ع) بود، نه دوستی حضرت ، مضافاً بر این که بارها پیامبر از محبت امام علی(ع) سخن گفته بود و بیان آن، چالش های جدی را در پی نداشت.

5ـ بعد از آن که پیامبر(ص) علی(ع) را به عنوان رهبر تعیین کرد، مردم با علی(ع) بیعت کردند. ابوبکر و عمر نیز به علی(ع) تبریک گفته، با حضرت بیعت کردند و گفتند: تو مولا و رهبر من و تمام مردان و زنان با ایمان شدی.(15)

نکته قابل دقت آن است که همة حاضران، از خطابة پیامبر مسئلة «امامت» علی(ع) را فهمیدند، از این رو با او بیعت کرده و برخی از آنان در ستایش علی(ع) شعر سرودند. حسان بن ثابت انصاری از پیامبر(ص) اجازه گرفت و اشعار زیبا سرود:

قــم یــا علـــی فــإنّنـــــی رضیتُک من بعدی اماماً و هادیاً

؛ای علی، برخیز، خرسندم که تو امام و هادی بعد از من باشی.(16)

6) بعد از آن که پیامبر(ص) علی (ع) را به عنوان زمامدار معرفی کرد، این آیه نازل شد: «الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً»؛(17) امروز آیین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم». بعد از نزول آیه پیامبر فرمود: «خداوند بزرگ است؛ همان خدایی که آیین خود را کامل و نعمت خود را بر ما تمام کرد و از نبوّت و رسالت من و ولایت علی پس از من راضی و خشنود گشت».(18) به رغم آن که محبت علی(ع) جایگاه بلند دارد و یکی از نشانه های ایمان است؛ لیکن آیه دلالت ندارد که مسئله بالاتر از محبت است. آیا فقط با دوستی حضرت علی(ع) (نه رهبری او) دین کامل شد و خداوند اسلام را پسندید؟ اگر مسئله فقط محبّت بود، در اینباره قبلاً آیه نازل شده و از این جهت نقصی در دین نبود، زیرا آیه «قل لا أسئلکم علیه اجراً إلاّ المودة فی القربی»(19) قبلاً نازل گشته بود. بر این اساس آیه اکمال دین پیام دیگری دارد.

با توجه به دلایل فوق جانشینی بلافصل علی(ع) قطعی است و عدم قبولی ولایت امام علی(ع) به عنوان جانشین بلافصل پیامبر ریشه در عوامل دیگر دارد.

یکی از عوامل مهم در مخالفت با ولایت امام علی(ع) دنیاگرایی و حُبّ ریاست بود. آنانی که سقیفه را تشکیل دادند و سفارش پیامبر را نادیده گرفتند، بر آن بودند که خود به قدرت برسند. بنیانگذاران سقیفه می دانستند که علی(ع) لایق ترین فرد برای رهبری جهان اسلام است، ولی آنان با انحراف امامت و خلافت، زمینه مخالفت های عقیدتی و سیاسی بعد از خود را فراهم کردند. شکل گیری سقیفه موجب شد که در حوزه اندیشه سیاسی این نگرش به وجود آید که پیامبر(ص) امر امامت را به مردم واگذار کرده و کسی را بعد از خود به عنوان جانشین منصوب ننموده است. برخی از اندیشمندان اهل سنت آگاهانه و یا ناآگاهانه عملکرد بنیانگذاران سقیفه را معیار قرار داده و در صدد برآمدند حدیث «من کنت مولاه...» را توجیه کنند. البته برخی از عالمان سنت بر اساس تعصبان مذهبی به مخالفت رهبری علی(ع) برخاسته و حدیث غدیر را توجیه کرده اند. عده ای نیز با انگیزه های دیگر، ولایت امام علی(ع) را قبول نکردند که باید در جای دیگر بدان پرداخته شود.

بر این اساس مخالفت اهل سنت با امام علی(ع) ریشه و مبنای علمی نداشته و بلکه بر اساس دنیاگرایی و تعصبات مذهبی بوده است.

پی نوشت ها:

1. تفسیر نمونه، ج 5، ص 11 به بعد.

2. علامه امینی، ج 1، ص 196 ـ 209.

3. الدرالمنثور، ج 2، ص 636.

4. اسباب النزول، ص 150.

5. شواهد التنزیل، ج 1، ص 188.

6. روح المعانی، ج 6، ص 172.

7. فصول المهمه، ص27.

8. فتح الغدیر، ج 3، ص 57.

19. شوری (42) آیة 23.

10. النهایه، ج 5، ص 227.

11. الصحاح فی لغه العرب، ج 6، ص 2528.

12. معجم مقایس اللغه، ج 6، ص 141.

13. تفسیر نمونه، ج 5، ص 16..

14. فروغ ولایت، ص 135.

15. تفسیر نمونه، ج 5، ص 12.

16. همان.

17. مائده (5) آیة 70.

18. تفسیر نمونه، ج 5، ص 12.

9. المفردات، ص 570.


محمد رضا بهروز :: 85/7/3:: 12:46 صبح

در روایات برای نماز شب آثاری ذکر شده است، از جمله: امام صادق(ع) فرمود: «علیکم بصلاة اللیل فأنّها سنّة نبیّکم و دأب الصالحین قبلکم و مطردة الداء عن اجسادکم؛(1) بر شما باد به نماز شب خواندن، زیرا سنت پیامبرتان است و روش صالحان قبل از شما بوده و دردها را از جسم شما برطرف می کند».

باز از حضرت نقل شده است: «صلاة الیل تبیّض الوجه و صلاة اللیل تطیّب الریح و صلاة الیل تجلب الرزق؛(2) نماز شب چهره را شاداب می کند و باعث خوشبویی بدن می گردد و باعث رزق و روزی می شود».

از امام زین العابدین(ع) سؤال کردند: چرا متهجدان (عبادت کنندگان) در شب، خوش چهره ترین مردم هستند؟ حضرت فرمود: «برای این که آنان با خدا خلوت می کنند و خداوند از نور خودش به آنان عطا می کند».(3)

پیامبر فرمود: «مَن کثر صلاته باللیل حسن وجهه بالنهار؛(4) هر کس در شب زیاد نماز بخواند، صورت او در روز زیبا می شود».

شاید مراد از روایات آن است که خداوند شادابی چهره و آبرویی به آن ها می دهد که مردم آنان را دوست دارند و جذب آنان می شوند و به آنان تمایل پیدا می کنند. توجه و اقبال مردم به آنان باعث جلب رزق و روزی می شود. بدیهی است که فردی به هر شغلی مشغول باشد، وقتی که به خاطر نماز شب وجهة خوبی نزد مردم پیدا کرد، مردم کارهایشان را به او واگذار می کنند و رزق و روزی او فراوان می شود.

احتمال دوم این است که: روزی رسان خدا است و او به خاطر این که این افراد نماز شب می خوانند، این پاداش (رزق فراوان) را به آنان عطا می کند.

احتمال دیگر این است: وقتی انسان نماز شب می خواند و دعا می کند و از خدا حاجات خود را می طلبد، مخصوصاً اگر دعا کند که خدایا روزی مرا زیاد بگردان، دعایش مستجاب می شود.

در هر صورت برای رزق و روزی غیر از عوامل مادی از قبیل تلاش برای کسب رزق و روزی، عوامل معنوی نیز مانند دعای پدر و مادر، نماز شب، دعا کردن و صدقه دادن مؤثر است.

نباید همة عوامل را مادی بدانیم، بلکه یک سری عوامل معنوی نیز می تواند علّت یا جزء علّت باشد.

پی نوشت ها:

1. میزان الحکمه، حدیث 10758.

4. همان، حدیث .

3. همان، حدیث 10765.

2. همان، حدیث 10763.


محمد رضا بهروز :: 85/7/1:: 7:49 صبح

در آغاز سخن لازم است به معنای لغوی و اصطلاحی هر دو واژه بپردازیم.

1- معنای لغوی حدیث:

 برخی از ارباب لغت گفته اند:‌ حدیث مرادف(هم معنای) کلام است و وجه تسمیه به این نام را تجدّد و حدوث تدریجی آن دانسته اند._ بعضی دیگر گفته اند: حدیث همان خبر است؛ ‌آن چه که به گفتار یا نوشتار نقل شود؛ مطلق سخن._

2- معنای اصطلاحی حدیث: آنچه که از قول یا فعل یا تقریر معصوم حکایت کند، حدیث می نامند،_ و بر آن خبر و سنّت و روایت نیز اطلاق شده است._

برخی گفته اند: آن چه که از کلمات پیامبر(ص) روایت شود، حدیث نام دارد._

گواه این مطالب بیانی استکه "فرید وجدی" در این زمینه آورده است:

هنگامی که پیامبر(ص) دارفانی را وداع گفت، اصحاب حضرت به فکر جمع آوری قرآن و فرامین پیامبر(ص)‌افتادند و این ممکن نمی شد مگر به گرد آوری هر آن چه که اصحاب از پیامبر(ص) شنیده بودند. منشأ پیدایش روایت حدیث نیز از همین جا است؛ هر کس هر چه را از پیامبر(ص) شنیده بود، به دیگران منتقل می کرد. چون عصر صحابه پایان یافت و زمان تابعین فرا رسید، آنان نیز احادیثی را که از صحابه شنیده بودند،‌ در مجالس بر مردم می خواندند و در حفظ و روایت احادیث و اسناد آن ها عنایت ویژه ای داشتند. گفتنی است که حفظ و روایت حدیث از ابن عبّاس شروع شده است. او هر چه را که می شنید، حفظ می کرد._

3- معنای لغوی روایت:

4- اصل روایت از روی البعیر الماء إی حمله؛ شتر آب را حمل کرد" گرفته شده است، بنابراین بعیر (شتر) راویه است و "هاء" آخر "راویه" برای مبالغه است؛ سپس از روی تناسب بر هر چهار پای آب کش اطلاق شده است، به همین جهت روز هشتم ذی‌الحجه را روز "ترویه" گفته اند، چون حاجیان دراین روز برای روزهای آتی خود که باید در منی باشند و اب در آن کم است، آب بر می دارند._

4ـ معنای اصطلاحی روایت:

برخی از ارباب لغت پس از بیان معنای لغوی "روایت" چنین آورده اند:

اصل روایت همین است (حاملان آب)، ولی به مناسبت تشبیه شده است به هر کس که حامل علم یا خبری برای دیگران باشد._

برخی دیگر گرفته اند:‌ بدین جهت (مناسبت حمل آب) است که ناقل حدیث را راوی گفته اند_، چون او حامل پیام پیامبر یا امام(ع) است.

طریحی در تعریف اصطلاحی روایت گفته است:

خبری که از طریق نقل به صورت نقل یک راوی از راوی پیش از خود و همین طور تا به پیامبر(ص) یا امام(ع) برسد، روایت نامیده شده است._

از تمامی مطالب ارائه شده، نتایج زیر به دست می آید:

1- حدیث در لغت یک معنای عام دارد و هر گونه سخن و کلامی را شامل می شود.

2- حدیث در اصطلاح جیزی است که حاکی قول یا فعل یا تقریر معصوم باشد.

3- گاهی به حدیث،‌ روایت نیز اطلاق می شود.

4- راوی در اصل لغت به معنای "حامل آب" است و به مناسبت به "حامل علم یا خبر" "راوی" گفته اند.

5- روایت در اصطلاح، نقل خبر از راویان متعدّد به صورت نقل یک راوی از راوی پیش از خوداست تا به معصوم (ع) برسد.

بنابراین می توان گفت:

الف) حدیث و روایت از نظر لغوی با هم تفاوت کلّی دارند، ولی در اصطلاح علمی تفاوت چندانی ندارند. همان گونه که گفتیم گاهی به حدیث روایت گفته می شود.

ب) از تعریف اصطلاحی روایت استفاده می شود که گاهی به نقل حدیث،‌روایت نیز اطلاق می شود.

ج) نقل حدیث یا روایت اختصاصی به گفتار معصوم ندارد و فعل و تقریر معصوم را نیز شامل است.


<      1   2   3   4   5   >>   >

 

 

پاسخگویی زنده

 

 

لوگوی دوستان

 

 

لینک دوستان

 

با نک پرسش های حدیثی

 

 

 

:: آرشیو ::

:: کل بازدید ها ::

183635

 

::بازدید امروز ::

2

بهمن 1384
اسفند 1384
فروردین 1385
تیر1385
مهر 1385
تابستان 1386
بهار 1386
پاییز 1385

::جستجوی وبلاگ::

 

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

::اشتراک::

 

 

::وضعیت من در یاهو::